to thank, to give thanks, to order thanks, to appreciate, to acknowledge, to show appreciation
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او از جملگی تشکر کرد.
He thanked one and all.
رئیس در بخش پایانی سخنان خود از همهی کسانی که کمک کردند، تشکر کرد.
In his closing remarks, the chairman appreciated everyone who had helped.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «تشکر کردن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تشکر کردن