آخرین به‌روزرسانی:

تعریف کردن به انگلیسی

معنی

معادل انگلیسی لغت:

to define, to narrate

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تعریف کردن

  1. مترادف:
    شناساندن معرفی کردن
  1. مترادف:
    بیان کردن گفتن نقل کردن حکایت کردن
  1. مترادف:
    توصیف کردن توضیح‌دادن شرح‌گفتن وصف کردن
  1. مترادف:
    آفرین گفتن تمجید کردن ستودن

سوال‌های رایج تعریف کردن

تعریف کردن به انگلیسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «تعریف کردن» در زبان انگلیسی معمولاً به "to define" یا "to describe" ترجمه می‌شود، بسته به بافت جمله.

اگر منظور توضیح دقیق و فنی از یک مفهوم باشد، "define" به‌کار می‌رود، اما اگر منظور روایت یا بازگو کردن باشد، "describe" یا "tell" هم می‌تواند معادل آن باشد.

در زبان فارسی، «تعریف کردن» بسته به زمینه‌ی استفاده معانی مختلفی دارد. یکی از معانی رایج آن، شرح یا توضیح دادن یک موضوع، شیء یا رویداد به‌گونه‌ای است که برای مخاطب روشن و قابل فهم شود. برای مثال، وقتی کسی از شما می‌پرسد «می‌تونی این کلمه رو تعریف کنی؟»، منظورش این است که آن را توضیح دهید، ویژگی‌هایش را بیان کنید و اگر ممکن است مثالی هم بزنید.

از طرف دیگر، «تعریف کردن» ممکن است به‌معنای بیان خاطره یا داستانی از گذشته هم باشد؛ مثلاً: «دیشب داشتیم خاطرات دوران مدرسه رو تعریف می‌کردیم». در این معنا، نزدیک‌ترین معادل انگلیسی آن می‌شود "to tell a story" یا "to recount".

همچنین، در بعضی موقعیت‌ها «تعریف کردن» به‌معنای تمجید کردن یا ستایش کردن نیز هست. برای مثال، وقتی می‌گوییم: «همه از کار تو تعریف می‌کنن»، منظور این است که همه از آن تمجید می‌کنند. در انگلیسی این معنا می‌تواند با "praise" یا "compliment" بیان شود.

ارجاع به لغت تعریف کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تعریف کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تعریف کردن

لغات نزدیک تعریف کردن

پیشنهاد بهبود معانی