آخرین به‌روزرسانی:

تومان به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

یکای پول نیمه‌رسمی ایران برابر با ده ریال

فونتیک فارسی

toomaan
اسم

toman, tuman, tumman

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

دلارهایم را در بانک به تومان تبدیل کردم.

I exchanged my dollars for tuman at the bank.

ارزش تومان طی سال گذشته به‌طور پیوسته در حال کاهش بوده است.

The value of the tuman has been steadily decreasing over the past year.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

طبق یادداشت‌های مأمور پلیس زیان وارده به اتومبیل ما حدود بیست هزار تومان بود.

According to the policeman's notations, the damage to our car amounted to twenty thousand tumans.

من پنج تومان به شما بدهکارم.

I owe you five tumans.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تومان

  1. مترادف:
    تومن ده ریال ده‌قران ده هزار دینار
  1. مترادف:
    ده هزار سرباز (امیرتومان= ده هزار سرباز)

ارجاع به لغت تومان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تومان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تومان

لغات نزدیک تومان

پیشنهاد بهبود معانی