life, soul
جان به جانآفرین تسلیم کردن
commend one's soul to God
همچون قهرمان جان خود را باختن
to die a hero's death
gist, essence
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
جان کلام من
the gist of my words
جان مقالهی او
essence of his article
dear, honey, sweetheart
مادر جان
dear mother
دختر جان
dear girl
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «جان» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جان