آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۴

    روح به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / rooh /

    spirit, soul

    spirit

    soul

    جان

    جدایی روح از جسم

    the disjunction of soul and body

    بیشتر به روح (یا باطن) داستان توجه می‌کند تا به متن آن.

    He pays more attention to the spirit of the story than to the letter of it.

    اسم
    فونتیک فارسی / rooh /

    psyche, mentality, intellect

    psyche

    mentality

    intellect

    روان

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    روح کودک

    child's psyche

    روح انسان

    human psyche

    اسم
    فونتیک فارسی / rooh /

    ghost, apparition, phantom, spook, shadow, specter, wraith

    ghost

    apparition

    phantom

    spook

    shadow

    specter

    wraith

    شبح

    روح القدس

    Holy Ghost

    می‌گویند ارواح زیادی در آن کاخ قدیمی وجود دارند

    it is said that there are many ghost in that house

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    هملت روح پدر خود را دید.

    Hamlet saw the ghost of his father.

    اسم
    فونتیک فارسی / rooh /

    soul, life, juice, esprit

    soul

    life

    juice

    esprit

    نشاط، عامل جنبش

    حیات تازه‌ای به کسی دادن، روح تازه‌ای در کالبد کسی دمیدن، خون تازه‌ای در رگ‌های کسی به جریان انداختن، عمر دوباره‌ای دادن به

    give somebody a new lease of life

    روح به مهمانی دادن

    to put life into a party

    اسم
    فونتیک فارسی / rooh /

    spirit

    spirit

    حالت، منش

    روح (یا روحیه‌ی) کارآفرینی

    the spirit of entrepreneurship

    آن روح هم‌بستگی که ما را وادار می‌کند سود همگان را بر سود فردی ترجیح بدهیم

    that esprit de corps which makes us put the common good above the individual good

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد روح

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    جان روان
    متضاد:
    جسد جسم کالبد
    مترادف:
    امر وحی
    مترادف:
    فرشته ملک
    مترادف:
    صفا

    سوال‌های رایج روح

    روح به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «روح» در زبان انگلیسی به soul ترجمه می‌شود.

    روح مفهومی است که در فرهنگ‌ها و مذاهب مختلف جایگاهی بسیار عمیق و معنوی دارد و معمولاً به بخش غیرمادی و جاودانه‌ی انسان یا موجودات زنده اشاره می‌کند. برخلاف جسم که قابل مشاهده و لمس است، روح را نیرویی نامرئی و جاودانه می‌دانند که منبع زندگی، احساسات، هوش و شخصیت فرد است. باور به وجود روح ریشه در تاریخ بشریت دارد و موضوعی است که از دیرباز در فلسفه، دین و هنر مورد توجه بوده است.

    در بسیاری از ادیان، روح به عنوان بخشی از انسان شناخته می‌شود که پس از مرگ جسم ادامه حیات دارد و بسته به باورهای هر دین، به سرای آخرت، تناسخ یا جهان دیگر می‌رود. این دیدگاه‌ها به روح اهمیت اخلاقی و معنوی ویژه‌ای می‌دهند و آن را محور حساب و کتاب نهایی اعمال انسان می‌دانند. علاوه بر آن، روح را نیرویی می‌دانند که ارتباط انسان با خدا یا نیروی برتر جهان هستی را برقرار می‌کند.

    از منظر فلسفی، روح موضوعی است پیچیده و مورد بحث که سوالاتی درباره ماهیت آن، رابطه‌اش با جسم و چگونگی تأثیرگذاری‌اش بر رفتار و احساسات مطرح می‌شود. برخی فیلسوفان روح را جوهر زندگی می‌دانند و برخی دیگر آن را به عنوان بازتابی از فعالیت‌های مغز و ذهن می‌شناسند. این پرسش‌ها باعث شده تا روح به عنوان موضوعی فراتر از علم تجربی و بیشتر در حوزه‌ی متافیزیک و عرفان بررسی شود.

    در ادبیات و هنر، روح اغلب به عنوان نمادی از جوهره‌ی انسانی، عمق احساسات، پاکی و گاه رنج‌های درونی به کار می‌رود. بسیاری از شاعران و نویسندگان سعی کرده‌اند با استفاده از تصویرسازی‌های غنی، حس زندگی درونی و معنویت انسان را به نمایش بگذارند.

    روح نه تنها مفهوم دینی و فلسفی، بلکه عنصری مهم در فرهنگ و هنر است که به انسان‌ها کمک می‌کند تا پیوند عمیق‌تری با وجود خود و جهان پیرامون برقرار کنند.

    روح من به انگلیسی چی میشه؟

    عبارت "روح من" در زبان انگلیسی به صورت "My soul" ترجمه می‌شود.

    کلمه "روح" در زبان فارسی به معنی جوهره‌ی غیرمادی و معنوی وجود انسان است که معمولاً در مقابل جسم و بدن فیزیکی قرار می‌گیرد. در ادبیات، فلسفه و دین، روح به عنوان بخش زنده، معنوی و جاودان انسان شناخته می‌شود که بعد از مرگ جسم نیز وجود دارد.

    واژه "Soul" در انگلیسی نیز همین مفهوم را دارد. این کلمه از زبان‌های لاتین و یونانی گرفته شده و در فرهنگ‌های مختلف معنای عمیقی دارد. "Soul" به روح یا جان انسان اشاره دارد، آن بخش از انسان که احساسات، افکار، و هویت معنوی را در بر می‌گیرد و معمولاً به عنوان جوهر زندگی و نفس فرد در نظر گرفته می‌شود.

    وقتی می‌گوییم "My soul" یعنی "روح من"، منظور بخشی از وجود خودمان است که فراتر از جسم و جسمانیات است. این عبارت در شعرها، متون مذهبی، فلسفی و حتی مکالمات روزمره به کار می‌رود تا احساسات عمیق، عشق، یا هویت درونی را بیان کند.

    مثلاً در ادبیات فارسی، شاعران بزرگی مثل حافظ و مولانا بارها به "روح" اشاره کرده‌اند تا حالات درونی خود را بیان کنند. همین طور در زبان انگلیسی، نویسندگان و شاعران بسیاری از عبارت "my soul" برای بیان احساسات عمیق استفاده کرده‌اند.

    ارجاع به لغت روح

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «روح» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/روح

    لغات نزدیک روح

    • - روچگالش
    • - روچگالیدن
    • - روح
    • - روح‌افزا
    • - روح‌الاطلس
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    self-determination seldom solidarity same here spectral splentic stand the test of time start from scratch bus start over strongly recommend subconsciously arrange cognation piccalilli عدلیه تفاصیل مبادی آداب پیراهن پرنده پا بلوط بازو آشغال ماهی شمشیری ماهی هادوک ماهی کف‌زی ماهی اسنپر ماهی سی بس ماهی فرشته‌ای
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.