آیکن بنر

راهنمای استفاده از بخش «لغات من» در فست دیکشنری

راهنمای استفاده از بخش «لغات من»

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

سرایت کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل لازم
فونتیک فارسی / seraayat kardan /

to be transmitted, to infect, to be communicated, to spread, to catch, to penetrate, to transmit

to be transmitted

to infect

to be communicated

to spread

to catch

to penetrate

to transmit

گسترده شدن، انتقال یافتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

آتش به خانه‌ی همسایه هم سرایت کرد.

The fire also spread to the neighbor's house.

نمی‌خواهم سرماخوردگی‌ام به تو سرایت کند.

I don't want to infect you with my cold.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سرایت کردن

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
اثر کردن تاثیر گذاشتن

ارجاع به لغت سرایت کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سرایت کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سرایت کردن

لغات نزدیک سرایت کردن

پیشنهاد بهبود معانی