respect, esteem, dignity, regard, dearness, glory, reverence, homage
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
در میان بازرگانان عزت و احترام زیادی به دست آورد.
He attained great reverence among the merchants.
با او کاملا با عزت صحبت کرد.
She spoke to him with quiet dignity.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «عزت» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/عزت