فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

فاصله به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

مسافت

فونتیک فارسی

faasele
اسم

space, distance, interval, interruption, gap, interstice, separation, remove, break, discontinuity, time lag, interim, divergence, indentation, span, lag, interlude

کاراکتر فاصله اغلب نادیده گرفته می‌شود اما نقش مهمی در جداسازی کلمات در جمله ایفا می‌کند.

The gap character is often overlooked, but it plays a crucial role in separating words in a sentence.

در چه فاصله‌ای؟

At what distance?

بازه

فونتیک فارسی

faasele
اسم

ریاضی interval

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

فاصله‌ی همگرایی

interval of convergence

فاصله‌ی ثبات

interval of constancy

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد فاصله

  1. مترادف:
    بعد دوری مسافت
  1. مترادف:
    فرجه
  1. مترادف:
    جدایی
  1. مترادف:
    خلال عرض
  1. مترادف:
    بین

ارجاع به لغت فاصله

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فاصله» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فاصله

لغات نزدیک فاصله

پیشنهاد بهبود معانی