آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

جدایی به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / jodaayi /

separation, disunion, separateness, breakaway, secession, divergence, dissociation, split, disengagement, being away (from), sequestration

separation

disunion

separateness

breakaway

secession

divergence

dissociation

split

disengagement

being away

sequestration

تفکیک

جدایی سیاست و مذهب

the separation of politics and religion

سپری شد غم جدایی...

the sorrow of separation ended ...

اسم
فونتیک فارسی / jodaayi /

divorce, separation, breakup

divorce

separation

breakup

طلاق، قطع رابطه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

جدایی عشق آن دو را تشدید کرد.

Separation intensified their love.

رنج جدایی

the pain of separation

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد جدایی

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
متضاد:
مترادف:
مترادف:
مترادف:

ارجاع به لغت جدایی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «جدایی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جدایی

لغات نزدیک جدایی

پیشنهاد بهبود معانی