آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

وصال به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / vasaal /

قدیمی connector, connecter, patcher, tinker, cobbler

connector

connecter

patcher

tinker

cobbler

وصل‌کننده

متخصص فنی از وصالی برای تعمیر سیم‌های خراب استفاده کرد.

The technician used a connector to fix the broken wires.

هر دستگاه در شبکه برای عملکرد بهینه نیاز به وصال خاصی دارد.

Each device in the network requires a specific connecter for optimal performance.

اسم
فونتیک فارسی / vesaal /

attainment, fulfillment, union (with the beloved), fruition (of love), consummation

attainment

fulfillment

union

fruition

consummation

رسیدن به معشوق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

وصال را همه جشن گرفتند.

The union with the beloved was celebrated by all.

آن‌ها پس‌از سال‌ها انتظار، وصال را جشن گرفتند.

After years of waiting, they celebrated the fruition of love.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد وصال

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

متضاد:

ارجاع به لغت وصال

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «وصال» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/وصال

لغات نزدیک وصال

پیشنهاد بهبود معانی