آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

قبض به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / ghabz /

bill, note, sales slip, receipt

bill

note

sales slip

receipt

رسید

من دیروز قبض برق را دریافت کردم.

I received the electricity bill yesterday.

صندوق‌دار بعداز پرداخت، قبض را به من داد.

The cashier handed me the sales slip after I paid.

اسم
فونتیک فارسی / ghabz /

receiving, taking, seizing

receiving

taking

seizing

اخذ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

دکتر توضیح داد که قبض روح نشانه‌ی رایج این بیماری است.

The doctor explained that seizing is a common symptom of this illness.

قبض جایزه لحظه‌ای افتخارآمیز برای او بود.

Receiving the award was a proud moment for him.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد قبض

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
متضاد:
متضاد:
مترادف:
مترادف:

ارجاع به لغت قبض

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «قبض» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/قبض

لغات نزدیک قبض

پیشنهاد بهبود معانی