فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

قند به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

شکر بهم چسبیده

فونتیک فارسی

ghand
اسم

hard sugar, cube sugar, glucose, sugar

یک حبه قند

a lump of sugar

قند خون را مورد آزمایش قرار دادن

to test for blood sugar

شیرین

فونتیک فارسی

ghand
صفت

مجازی sweet, sugary

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

این هندوانه قند است.

This watermelon is sweet.

او لبخند قندی دارد.

She has a sweet smile.

ساکارین

فونتیک فارسی

ghand
اسم

saccharine, saccharin, sucro-, saccharo-

قند سودا طعمی شیرین به آن داده بود.

The saccharine in the soda gave it a sugary taste.

من در غذایم شیرینی طبیعی را ترجیح می‌دهم بنابراین از استفاده‌ی قند پرهیز می‌کنم.

I prefer natural sweetness in my food, so I avoid using saccharine.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد قند

  1. مترادف:
    شکر نبات

ارجاع به لغت قند

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «قند» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/قند

لغات نزدیک قند

پیشنهاد بهبود معانی