امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

لو به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

دام، تله

فونتیک فارسی

اسم
trap, snare, gin

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

- لویی با طعمه‌ی تازه پهن شده بود.

- A trap was laid, with fresh bait.

- خرگوشی در لو گرفتار شد.

- A rabbit was caught in the snare.
اگر

فونتیک فارسی

اسم
if, though, even-though

- ولو آنکه

- through, even if, although, even-though
خال ورق‌بازی

فونتیک فارسی

suffix indicating the number of dots on a playing card

- چهارلوی خشت

- four of diamonds
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد لو

  1. مترادف:
    افشا رسوا فاش
  1. مترادف:
    شفه لب لوچه
  1. مترادف:
    بلندی پشته تپه رش
  1. مترادف:
    زرداب صفرا

ارجاع به لغت لو

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «لو» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/لو

لغات نزدیک لو

پیشنهاد بهبود معانی