trap, snare, gin
لویی با طعمهی تازه پهن شده بود.
A trap was laid, with fresh bait.
خرگوشی در لو گرفتار شد.
A rabbit was caught in the snare.
if, though, even-though
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
ولو آنکه
through, even if, although, even-though
suffix indicating the number of dots on a playing card
چهارلوی خشت
four of diamonds
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «لو» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/لو