آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: چهارشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۴

    مهار کردن به انگلیسی

    معنی‌ها

    bridle, check, coerce, constrain, contain, control, curb, damp, handle, hold, moor, police, regulate, rein, restrain, school, subdue, subjugate, subordinate, tether, understate, anchor

    bridle

    check

    coerce

    constrain

    contain

    control

    curb

    damp

    handle

    hold

    moor

    police

    regulate

    rein

    restrain

    school

    subdue

    subjugate

    subordinate

    tether

    understate

    anchor

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    repress

    repress

    عامیانه lick

    lick

    مجازی harness, tame

    harness

    tame

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد مهار کردن

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    مطیع کردن منقاد ساختن
    مترادف:
    کنترل کردن رام ساختن زیر یوغ خود درآوردن تحت سلطه خوددرآوردن در اختیار گرفتن
    مترادف:
    گرفتار ساختن بازداشت کردن
    مترادف:
    بستن
    مترادف:
    زدن نصب کردن

    سوال‌های رایج مهار کردن

    مهار کردن به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «مهار کردن» در زبان انگلیسی به to restrain یا to control ترجمه می‌شود.

    واژه‌ی «مهار کردن» به معنای محدود کردن، کنترل کردن یا جلوگیری از گسترش یا پیشروی چیزی است. این فعل بیانگر عملی است که با آن فرد یا گروهی تلاش می‌کند تا یک نیرو، احساس، وضعیت یا رفتاری را تحت کنترل خود درآورد یا از تاثیرات نامطلوب آن بکاهد. مهار کردن می‌تواند در زمینه‌های مختلفی مانند احساسات، حیوانات، نیروهای طبیعی، بحران‌ها و حتی واکنش‌های اجتماعی کاربرد داشته باشد.

    از منظر روانی، مهار کردن به توانایی کنترل احساسات و هیجانات اشاره دارد. این توانایی نقش مهمی در حفظ آرامش و رفتار منطقی در موقعیت‌های دشوار ایفا می‌کند. فردی که مهارت مهار کردن خود را دارد، می‌تواند هیجانات منفی مانند خشم یا اضطراب را به نحوی مدیریت کند که تصمیمات بهتر و معقول‌تری بگیرد و از بروز رفتارهای ناخواسته یا آسیب‌رسان جلوگیری کند.

    در حوزه مهندسی و علوم فنی، مهار کردن به معنای ایجاد سازوکاری برای کنترل نیروها یا حرکت‌ها است. به عنوان مثال، مهار کردن جریان آب، مهار کردن فشار یا مهار کردن حرکت یک سازه، همگی اشاره به اقدامات فنی دارند که هدفشان جلوگیری از تخریب، خسارت یا گسترش مشکلات است. این نوع مهار کردن معمولاً نیازمند طراحی دقیق و استفاده از تجهیزات خاص است.

    از منظر اجتماعی و مدیریتی نیز، مهار کردن می‌تواند به معنای کنترل یا مدیریت بحران‌ها، رفتارهای گروهی یا شرایط پرتنش باشد. مدیران و رهبران با مهار کردن این عوامل می‌توانند به حفظ نظم، کاهش تنش‌ها و پیشبرد اهداف سازمانی کمک کنند. مهار کردن در این زمینه نیازمند درک درست از شرایط، ابزارهای مناسب و مهارت‌های ارتباطی قوی است.

    مهار کردن یکی از مهارت‌های کلیدی در زندگی فردی و اجتماعی است که توانایی به‌کارگیری آن به شکل درست می‌تواند موجب بهبود کیفیت زندگی، افزایش امنیت و کاهش تنش‌ها گردد. شناخت دقیق این مفهوم و کاربردهای متنوع آن، به ما کمک می‌کند تا بهتر بتوانیم با چالش‌های روزمره مواجه شویم و رفتارهای خود را به گونه‌ای مدیریت کنیم که بیشترین نتیجه‌ی مثبت حاصل شود.

    ارجاع به لغت مهار کردن

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «مهار کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مهار کردن

    لغات نزدیک مهار کردن

    • - مهار قیمت ها
    • - مهار کارها
    • - مهار کردن
    • - مهار کردن اسب
    • - مهار کردن حیوان به شخم
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    log on loki long-distance long opening hours longtime merci merciful metrical mildly missy needless newsstand nexus nighttime nighty-night میلیونر قورباغه موذن ایتالیا ضامن ضمانت ضمانت کردن ضمانت‌نامه تضمین تضمین کردن رضایت‌نامه عزم عزیمت عزیمت کردن متملق
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.