suck, sucking, suction, myzo-
suck
sucking
suction
myzo-
مک نوزاد به او کمک کرد آرام شود.
The baby's suck helped him feel calm.
مک آبنبات برای کودک لذتبخش بود.
The sucking of the candy was satisfying to the child.
exactly, just, dead, clear, cool, flat
exactly
just
dead
clear
cool
flat
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
یک میلیون دلار مک در بانک دارد.
He's got a cool million dollars in the bank.
مک سر وقت برای مصاحبه رسید.
She arrived exactly on time for the interview.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «مک» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مک