not any, no, not, none, no-, anything
not any
no
not
none
no-
anything
هیچ چیز را مفت به کسی نمیدهند!
There is no such thing as a free lunch!
(شکسپیر) کشوری که از کران آن هیچ مسافری بازگشت نمیکند.
A country from whose bourne no traveller returns.
never, ever, not at all, ... at all
never
ever
not at all
... at all
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
تغییرات هیچ تعجبآور نبود.
The changes were not at all surprising.
هیچوقت برای اصلاح دیر نیست.
It is never too late to mend.
any?, do you?, do they?, does it (he, she, ...)?,
any?
do you?
do they?
does it?
هیچ میدانی گرسنگی چه احساسی به انسان میدهد؟
Do you know how it feels to be hungry?
گفت: هیچ از نحو دانی...؟
He said: do you know anything about syntax...?
nought, zero, null, nothing, nonexistant
nought
zero
null
nothing
nonexistant
یک ماشین قراضه از هیچ بهتر است.
An old car is better than nothing.
این قرارداد هیچ و باطل است.
This contract is null and void.
عامیانه worthless, nothing, absurd, nugatory, naught
worthless
nothing
absurd
nugatory
naught
بدون خرد، ثروت هیچ است.
Without wisdom wealth is worthless.
تلاش شما هیچ بوده است.
Your efforts shall have been nugatory.
کلمهی «هیچ» در زبان انگلیسی به nothing ترجمه میشود.
«هیچ» یکی از پرکاربردترین واژهها در زبان فارسی است که معنای نبودن، فقدان یا انکار را در خود جای داده است. این کلمه در مکالمات روزمره، ادبیات و حتی مباحث فلسفی بهوفور استفاده میشود و با بار معنایی گستردهای همراه است. هنگامی که فردی میگوید «هیچ ندارم»، در حقیقت بر نبود یا کمبود چیزی تأکید میکند و در سطحی عمیقتر، این واژه میتواند به مفهوم پوچی یا تهیبودن نیز اشاره داشته باشد. همین گستردگی معنایی باعث شده که «هیچ» از یک واژهی ساده به مفهومی چندلایه و تأملبرانگیز تبدیل شود.
از دیدگاه زبانی، «هیچ» معمولاً نقش قید یا ضمیر منفی را ایفا میکند و در ترکیب با افعال مختلف معنای آن شدت مییابد. برای مثال، در جملاتی مانند «هیچ نمیدانم» یا «هیچکس نیامد» این واژه قدرت نفی را تقویت میکند و نوعی قاطعیت در بیان ایجاد مینماید. علاوه بر این، ترکیبهای متعددی با «هیچ» ساخته شدهاند که هرکدام بار معنایی متفاوتی دارند؛ مانند «هیچوقت»، «هیچچیز» یا «هیچکس» که هرکدام بر بُعدی خاص از انکار یا نبود تأکید دارند.
در ادبیات فارسی، «هیچ» اغلب بهعنوان نمادی از فنا، ناپایداری یا حتی آزادی از قید و بندهای دنیوی مطرح شده است. شاعران و نویسندگان از این واژه برای بیان مفاهیم عمیق استفاده کردهاند؛ مفاهیمی که گاه به پوچی و نیستی و گاه به آرامش و رهایی اشاره دارد. این واژه در متون ادبی، بهویژه در اشعار کلاسیک، جایگاه ویژهای دارد و بهعنوان ابزاری برای تأکید بر ناپایداری زندگی یا جستوجوی معنای برتر به کار رفته است.
از جنبهی روانشناختی، کلمهی «هیچ» میتواند بازتابی از احساسات انسانی باشد. وقتی فردی در شرایط دشوار یا ناامیدی قرار میگیرد، ممکن است این واژه را بهعنوان بیانگر عجز یا تهیبودن درونی خود به کار برد. در چنین بافتهایی، «هیچ» صرفاً یک واژه نیست، بلکه تبدیل به آیینهای برای نمایش احساسات عمیق و پیچیدهی انسان میشود. در نقطهی مقابل، استفادهی مثبت از این واژه نیز وجود دارد؛ زمانی که فردی میخواهد بگوید به چیزی وابسته نیست یا از قید مادیات آزاد است، «هیچ» معنایی آرامبخش و رهاییبخش پیدا میکند.
«هیچ» را میتوان واژهای دانست که در عین سادگی، یکی از سنگینترین بارهای معنایی را در خود حمل میکند. این کلمه هم در زندگی روزمره، هم در ادبیات و هم در ذهن و روان انسانها حضوری پررنگ دارد. گسترهی استفاده از آن از جملات کوتاه و سادهی محاورهای گرفته تا مضامین عمیق فلسفی و ادبی، نشان میدهد که «هیچ» تنها یک واژهی عادی نیست، بلکه پلی است میان زبان، اندیشه و تجربهی انسانی.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «هیچ» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/هیچ