با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

پوچ به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • بیهوده
  • فونتیک فارسی

    pooch
  • صفت
    meaningless, null, vain, absurd, phantom, rubbish, frivolous, twaddle, futile, hokum, frothy, vacuous
    • - ادعاهای پوچ

    • - absurd claims
    • - زندگی این چنین پوچ بسیار ناخوشایند است .

    • - Such an absurd life is ghastly.
    • - شعر پوچ

    • - meaningless poetry
    • - ادعاهای او همه پوچ هستند.

    • - His claims are all rubbish.
  • توخالی
  • فونتیک فارسی

    pooch
  • صفت
    empty, hollow, vacuous, inane, blank, dud, windy
    • - لذایذ پوچ

    • - empty pleasures
    • - اظهارات پوچ استاندار

    • - the vacuous comments of the governor
  • عامیانه tosh
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد پوچ

ارجاع به لغت پوچ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پوچ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/پوچ

پیشنهاد بهبود معانی