to familiar (with), to literate
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
آنها به چالشهای این شغل واردند.
They are familiar with the challenges of the job.
من زیاد به آن شهر وارد نیستم.
I'm not very familiar with that city.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «وارد بودن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/وارد بودن