فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

وارد بودن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

مطلع بودن

فونتیک فارسی

vaared boodan
اصطلاح فعل لازم

to familiar (with), to literate

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

آن‌ها به چالش‌های این شغل واردند.

They are familiar with the challenges of the job.

من زیاد به آن شهر وارد نیستم.

I'm not very familiar with that city.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت وارد بودن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «وارد بودن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/وارد بودن

لغات نزدیک وارد بودن

پیشنهاد بهبود معانی