exertion, doing, kneading, processing, preparing
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
فراموش نکنید قبل از ورز خمیر نان به دستان خود آرد بزنید.
Don't forget to flour your hands before kneading the bread dough.
ورز خمیر برای درست کردن نانی پفدار ضروری است.
The kneading of the dough is essential for making fluffy bread.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ورز» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ورز