آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

ورز به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / varz /

exertion, doing, kneading, processing, preparing

exertion

doing

kneading

processing

preparing

به‌عمل‌آوری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

فراموش نکنید قبل از ورز خمیر نان به دستان خود آرد بزنید.

Don't forget to flour your hands before kneading the bread dough.

ورز خمیر برای درست کردن نانی پف‌دار ضروری است.

The kneading of the dough is essential for making fluffy bread.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ورز

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
مترادف:
مترادف:
مترادف:

ارجاع به لغت ورز

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ورز» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ورز

لغات نزدیک ورز

پیشنهاد بهبود معانی