فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

پا به سن گذاشتن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

پیر شدن

فونتیک فارسی

paa be sen gozaashtan
فعل لازم

to age, to attain a certain age

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

وقتی پا به سن می‌گذاریم، معمولاً اولویت‌هایمان تغییر می‌کند.

As we age, our priorities often change.

انگار یک‌شبه پا به سن گذاشته بود.

She seemed to age overnight.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت پا به سن گذاشتن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پا به سن گذاشتن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پا به سن گذاشتن

لغات نزدیک پا به سن گذاشتن

پیشنهاد بهبود معانی