فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Backstroke

ˈbækstroʊk ˈbækstrəʊk

معنی

noun verb - intransitive

ضربه با پشت دست، (در تفنگ) پس‌زنی، لگدزنی، برگشت، عقب‌زنی، (شنا) کرال پشت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد backstroke

  1. noun
    Synonyms:
    surfing surfboarding waterskiing breaststroke one-two fishtail

ارجاع به لغت backstroke

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «backstroke» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/backstroke

لغات نزدیک backstroke

پیشنهاد بهبود معانی