گذشتهی ساده:
bevelledشکل سوم:
bevelledسومشخص مفرد:
bevelsوجه وصفی حال:
bevellingشکل جمع:
bevels(oblique) گونیا، سطح اریب
لبهی شیبدار، لبهی پخ، لبهی پخدار
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bevel» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bevel