انگلیسی آمریکایی حقوق (BL) لیسانس حقوق، کارشناسی حقوق
همچنین میتوان از LLB استفاده کرد.
شکل کامل: Bachelor of Laws
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی حقوق
I hold a BL.
لیسانس حقوق دارم.
The BL is a four-year graduate program.
کارشناسی حقوق تحصیلات تکمیلی چهار ساله است.
بسته، بار (کشاورزی یا تجاری)
شکل کامل: bale
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Farmers delivered 30 bl. of straw to the market.
کشاورزان ۳۰ بسته کاه به بازار تحویل دادند.
The company bought 10 bl. of recycled paper for packaging.
شرکت ۱۰ بسته کاغذ بازیافتی برای بستهبندی خریداری کرد.
بشکه، گالن
شکل کامل: barrel
They imported 10 bl. of crude oil from the Middle East.
آنها ۱۰ بشکه نفت خام از خاورمیانه وارد کردند.
The storage facility can hold up to 500 bl. of chemicals safely.
انبار میتواند تا ۵۰۰ بشکه مواد شیمیایی را بهطور ایمن نگه دارد.
سیاه، مشکی
شکل کامل: black
She prefers bl. shoes because they match everything.
او کفشهای مشکی را ترجیح میدهد چون با همهچیز ست میشوند.
The artist used bl. paint to create shadows in the painting.
هنرمند از رنگ سیاه برای ایجاد سایهها در نقاشی استفاده کرد.
بلوک، قطعه
شکل کامل: block
The factory produces 200 bl. of clay bricks daily.
کارخانه، روزانه ۲۰۰ بلوک آجر سفالی تولید میکند.
Each bl. of concrete weighs approximately 500 kilograms.
هر بلوک بتن تقریباً ۵۰۰ کیلوگرم وزن دارد.
آبی
شکل کامل: blue
She chose a bl. dress for the evening party.
او لباسی آبی برای مهمانی شب انتخاب کرد.
The flag should be printed in bl. and white.
پرچم باید به رنگ آبی و سفید چاپ شود.
(BL) خط پایه، مبنای مرجع، خط معیار
شکل کامل: baseline
Establishing a BL is essential before starting any new experiment.
تعیین خط پایه، قبلاز شروع هر آزمایش جدید ضروری است.
We need to adjust the readings according to the BL.
باید دادهها را مطابق با خط مرجع تنظیم کنیم.
(BL) بارنامه
شکل کامل: bill of lading
The exporter must sign the BL before the shipment leaves the port.
صادرکننده باید بارنامه را قبلاز خروج محموله از بندر امضا کند.
The BL shows the details of the goods, their quantity, and destination.
بارنامه جزئیات کالاها، مقدار و مقصد آنها را نشان میدهد.
(BL) عرض و طول، پهنا و درازا
شکل کامل: breadth-length
The carpet was cut to match the BL of the hall.
فرش بر اساس پهنا و درازای سالن برش داده شد.
The architect noted the BL of each wall in the blueprint.
معمار عرض و طول هر دیوار را در نقشهی ساختمان ثبت کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bl» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bl