گذشتهی ساده و شکل سوم فعل bleed
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He had bled a lot before the ambulance arrived.
قبلاز رسیدن آمبولانس، مقدار زیادی خون از دست داده بود.
She bled from her nose during the hike.
در حین پیادهروی دماغش خونریزی کرد.
The victim has bled internally, according to the doctors.
طبق گفتهی پزشکان، قربانی دچار خونریزی داخلی شده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bled» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bled