انگلیسی بریتانیایی خشنود، خوشحال
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I was chuffed when I received a promotion at work.
وقتی در محل کارم ترفیع گرفتم، خشنود شدم.
The kids were chuffed when they won the game.
بچهها وقتی بازی را بردند خوشحال شدند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «chuffed» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/chuffed