آخرین به‌روزرسانی:

Citron

ˈsɪtrən ˈsɪtrən

شکل جمع:

citrons

معنی

noun

میوه بالنگ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد citron

  1. noun Thorny evergreen small tree or shrub of India widely cultivated for its large lemonlike fruits that have thick warty rind
    Synonyms:
    fruit tree lemon lime yellow rind Citrus medica citron tree mustard chartreuse watermelon

سوال‌های رایج citron

شکل جمع citron چی میشه؟

شکل جمع citron در زبان انگلیسی citrons است.

ارجاع به لغت citron

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «citron» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/citron

لغات نزدیک citron

پیشنهاد بهبود معانی