با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Cons

ˈkɑːnz kɒnz
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

cons به‌ترتیب از چپ به راست مخفف لغت‌های consecrated، conservative، consignment (consigned)، consolidated، consonant، constable، constitution، construction، consul است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

abbreviation
متبرکه، تقدیس‌شده، مقدس‌شده، تقدیس‌یافته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The cons relics gleamed in the dimly lit chapel.
- آثار مقدس‌شده در کلیسای کم‌نور می‌درخشید.
- The priest blessed the cons water.
- کشیش آب متبرکه را مستفیض کرد.
abbreviation
محافظه‌کارانه، سنت‌گرایانه
- His cons views on social issues made him a controversial figure.
- دیدگاه‌های سنت‌گرایانه او در مورد مسائل اجتماعی، او را به شخصیتی بحث‌برانگیز تبدیل کرد.
- She had a cons approach to investing, preferring low-risk options.
- او رویکردی محافظه‌کارانه برای سرمایه‌گذاری داشت و گزینه‌های کم‌خطر را ترجیح می‌داد.
abbreviation
مرسوله، بار، محموله‌
- The cons was delivered on time.
- مرسوله به‌موقع تحویل داده شد.
- He received a cons.
- او یک محموله دریافت کرد.
abbreviation
یکپارچه‌شده، ادغام‌شده، درآمیخته، یکجا، تلفیق‌شده، تلفیقی
- The team worked together to create a cons report for the meeting.
- این تیم برای ایجاد یک گزارش تلفیقی برای جلسه با یکدیگر همکاری کردند.
- The company's cons financial statements showed a strong performance.
- صورت‌های مالی ادغام‌شده‌ی شرکت عملکرد قوی را نشان داد.
abbreviation
زبان‌شناسی هم‌خوان، صامت، بی‌صدا
- The English alphabet has 21 cons.
- الفبای انگلیسی ۲۱ صامت دارد.
- Some languages have more cons than vowels.
- برخی از زبان‌ها بیشتر از حروف صدادار، هم‌خوان دارند.
abbreviation
پاسبان
- The cons patrolled the streets at night.
- پاسبان شبانه در خیابان‌ها گشت می‌زد.
- We need to report the theft to the cons on duty.
- باید سرقت را به پاسبان وظیفه گزارش کنیم.
abbreviation
قانون اساسی
- The cons guarantees certain rights and freedoms to all citizens.
- قانون اساسی حقوق و آزادی‌های خاصی را برای همه‌ی شهروندان تضمین می‌کند.
- A cons amendment requires a majority vote in the legislative body.
- اصلاح قانون اساسی مستلزم رای اکثریت در مجلس قانون‌گذاری است.
abbreviation
ساخت‌وساز، ساختمان، ساختار
- Safety helmets are mandatory at the cons site.
- استفاده از کلاه‌ایمنی در محل ساخت‌وساز الزامی است.
- The cons of the new bridge is progressing smoothly.
- ساختار پل جدید به‌آرامی درحال پیشرفت است.
abbreviation
کنسول، نماینده، قنسول
- The cons provided assistance to the stranded travelers at the embassy.
- کنسول به مسافران سرگردان در سفارت کمک کرد.
- As a cons, she was responsible for handling diplomatic relations with the neighboring country.
- او به‌عنوان نماینده مسئولیت رسیدگی به روابط دیپلماتیک با کشور همسایه را بر عهده داشت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cons

  1. verb To apply one's mind to the acquisition or production of knowledge
    Synonyms: studies
  2. noun A swindle in which you cheat at gambling or persuade a person to buy worthless property
    Synonyms: games, flimflams, stings, swindles, frauds, gyps, confidences
    Antonyms: honesties, pros
  3. verb Commit to memory; learn by heart
    Synonyms: memorizes, learns
  4. verb Deprive of by deceit
    Synonyms: deceives, misleads, swindles, rooks, dupes, studies, mulcts, tricks, cases, views, steers, defrauds, regards, traverses, raps, examines, surveys, masters, diddles, learns, knows, guides, fools, cheats, scrutinizes, directs, inspects, convicts, bluffs, bilks, bamboozles, victimizes, checks
  5. noun A person serving a sentence in a jail or prison
    Synonyms: inmates

ارجاع به لغت cons

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cons» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cons

لغات نزدیک cons

پیشنهاد بهبود معانی