فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Deadhead

ˈdedhed ˈdedhed

گذشته‌ی ساده:

deadheaded

سوم‌شخص مفرد:

deadheads

وجه وصفی حال:

deadheading

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable informal

(آدم) کسل‌کننده، بی‌خاصیت، خنگ، کودن

The party was lively until the deadhead showed up.

مهمانی تا زمانی که آن آدم کسل‌کننده آمد، پرشور بود.

Don't let the deadhead ruin the group project with their lack of enthusiasm.

اجازه ندهید که آدم‌های بی‌خاصیت پروژه‌ی گروهی را با بی‌اشتیاقی خود خراب کنند.

verb - transitive

گل‌های خشک‌شده را زدن، هرس کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Remember to deadhead your roses to encourage new blooms.

به‌خاطر داشته باشید که برای تقویت شکوفه‌های جدید، گل‌های رز خود را بزنید.

Deadhead the geraniums regularly for prolonged flowering.

برای گل‌دهی طولانی‌مدت، شمعدانی‌ها را به‌طور مرتب هرس کنید.

adjective

بی‌بار، بی‌مسافر، تهی

The deadhead flight arrived early.

پرواز بی‌مسافر زود رسید.

He caught a deadhead train to the next city.

او سوار قطاری بی‌مسافر شد که به شهر بعدی می‌رفت.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت deadhead

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «deadhead» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/deadhead

لغات نزدیک deadhead

پیشنهاد بهبود معانی