با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Establishmentarian

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • noun adjective
    (با E بزرگ هم می‌نویسند) عضو هیئت حکم‌کننده، هوادار دستگاه حکم‌کننده، هوادار دولت و دستگاه موجود
  • noun adjective
    (با E بزرگ هم می‌نویسند) وابسته به دستگاه دولت، وابسته به هیئت حاکمه
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد establishmentarian

  1. adjective Conforming to established practice or standards
    Synonyms: button-down, conformist, conventional, orthodox, straight, traditional, square

ارجاع به لغت establishmentarian

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «establishmentarian» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/establishmentarian

لغات نزدیک establishmentarian

پیشنهاد بهبود معانی