آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Fiduciary

fɪˈduːʃieri fɪˈduːʃiəri-eri

معنی fiduciary | جمله با fiduciary

noun adjective

امانتی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

a fiduciary guardian of a minor child

قیم قابل‌اعتماد طفل صغیر

a fiduciary relationship

رابطه‌ی مبتنی بر اعتماد

نمونه‌جمله‌های بیشتر

fiduciary property

ملکی که به‌امانت (یا به‌صورت وکالت) برای کسی نگهداری می‌شود

fiduciary currency

پول اعتباری

fiduciary loan

وام شرافتی

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد fiduciary

  1. noun one who regulates or protects
  1. adjective relating to or of the nature of a legal trust (i.e. the holding of something in trust for another)
    Synonyms:

ارجاع به لغت fiduciary

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fiduciary» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fiduciary

لغات نزدیک fiduciary

پیشنهاد بهبود معانی