آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۱ مهر ۱۴۰۴

    Gimp

    dʒɪmp ɡɪmp

    شکل جمع:

    gimps

    معنی gimp | جمله با gimp

    noun countable informal

    ناپسند آدم احمق، نفرت‌انگیز، مزاحم، نادان، ابله

    What a gimp! He ruined the whole plan.

    چه احمقی! تمام نقشه را خراب کرد.

    I can’t believe that gimp broke my phone again!

    باورم نمی‌شود آن ابله دوباره گوشی مرا شکست!

    noun countable informal

    انگلیسی آمریکایی ناپسند شَل، لنگ، چلاق

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    She became a gimp after the accident, but she never lost her spirit.

    پس‌از تصادف لنگ شد، اما هیچ‌گاه روحیه‌اش را از دست نداد.

    The term ‘gimp’ is now considered offensive when referring to people with disabilities.

    اصطلاح «شل» امروزه در اشاره به افراد دارای معلولیت، توهین‌آمیز محسوب می‌شود.

    noun countable informal

    انگلیسی آمریکایی لنگی (ناتوانی در راه رفتن)

    She tried to hide her gimp, but it was obvious when she walked.

    او سعی می‌کرد لنگی پایش را پنهان کند، اما هنگام راه‌رفتن آشکار بود.

    The old man moved slowly, his gimp making every step difficult.

    پیرمرد آهسته حرکت می‌کرد و لنگی پایش هر قدم را برایش سخت می‌کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    He walks with a gimp in one leg.

    وقتی راه می‌رود یک پایش می‌لنگد.

    I saw a beggar gimping along the street.

    گدائی را دیدم که در راستای خیابان لنگان‌لنگان راه می‌رفت.

    gimpy knees

    زانوهای سست

    noun countable

    فرمان‌بردار، مطیع (اشاره به شخصی که دوست دارد در رابطه‌ی جنسی با او بدرفتاری شود)

    In the movie, the gimp character obeys every order without question.

    در فیلم، شخصیتِ مطیع بدون هیچ پرسشی از تمام دستورات پیروی می‌کند.

    He was portrayed as a gimp who never stood up for himself.

    او به‌عنوان شخصی فرمان‌بردار و بی‌اراده به تصویر کشیده شد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد gimp

    1. verb walk impeded by some physical limitation or injury
      Synonyms:
      limp hobble hitch
    1. noun disability of walking due to crippling of the legs or feet
      Synonyms:
      lameness limping claudication gimpiness gameness

    سوال‌های رایج gimp

    شکل جمع gimp چی میشه؟

    شکل جمع gimp در زبان انگلیسی gimps است.

    ارجاع به لغت gimp

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «gimp» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gimp

    لغات نزدیک gimp

    • - gimmickry
    • - gimmie
    • - gimp
    • - gimping
    • - gin
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.