انگلیسی آمریکایی درک کردن (بهطور شهودی)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He couldn't fully grok the concept.
او نتوانست مفهوم را بهطور کامل درک کند.
We need to take time to grok the beauty of this artwork.
باید زمان بگذاریم تا زیبایی این اثر هنری را درک کنیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «grok» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/grok