آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۶ بهمن ۱۴۰۳

    Handoff

    ˈhændɑːf ˈhændɒf

    شکل جمع:

    handoffs

    توضیحات:

    شکل نوشتاری دیگر این لغت: hand-off

    در معانی چهارم و پنجم در انگلیسی بریتانیایی به‌جای handoff از handover استفاده می‌شود.

    معنی handoff | جمله با handoff

    noun countable

    ورزش (فوتبال آمریکایی) (توپ) تحویل، انتقال، واگذاری، هندآف (انتقال توپ از بازیکنی به بازیکن دیگر، به‌منظور ادامه‌ی حمله و پیشروی در زمین حریف)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ورزش

    مشاهده

    The team's success relied on handoffs between players.

    موفقیت این تیم به انتقال توپ بین بازیکنان متکی بود.

    During the game, our team's handoff strategy confused the opponent's defense.

    در طول بازی، استراتژی واگذاری توپ تیم ما دفاع حریف را سردرگم کرد.

    noun countable

    ورزش (دوی امدادی) (چوب امدادی) تحویل، انتقال، واگذاری (انتقال چوب امدادی از دونده‌ای به دونده‌ی دیگر)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    The coach emphasized the importance of timing during the handoff.

    مربی بر اهمیت زمان‌بندی درحین واگذاری چوب امدادی تأکید کرد.

    The final handoff was executed flawlessly, securing their victory.

    انتقال نهایی چوب‌ امدادی بی‌عیب‌و‌نقص انجام شد و پیروزی آن‌ها را تضمین کرد.

    noun countable

    ورزش (راگبی) دفاع با دست، سد با دست (حمل توپ با یک دست و هل دادن حریف با دست دیگر)

    The player's quick handoff helped him to evade the defender.

    دفاع با دست سریع بازیکن باعث شد که او بتواند از مدافع حریف بگریزد.

    The player executed a good handoff to evade the approaching defender.

    بازیکن برای فرار از مدافعی که درحال نزدیک شدن بود، دفاع با دست خوبی انجام داد.

    noun countable

    انگلیسی آمریکایی واگذاری، انتقال، تحویل (سپردن چیزی از فردی به فرد دیگر)

    The handoff of responsibilities took place at the end of the meeting.

    در پایان جلسه، مسئولیت‌ها واگذار شدند.

    The company implemented a new process for the handoff of tasks.

    شرکت برای انتقال وظایف فرایند جدیدی را به اجرا کرد.

    noun singular informal

    انگلیسی آمریکایی (قدرت، مسئولیت، اختیار و...) انتقال، واگذاری، تحویل

    She witnessed the handoff of power during the inauguration ceremony.

    او در مراسم تحلیف شاهد انتقال قدرت بود.

    She was unhappy about the handoff of authority to her successor.

    او از سپردن اختیار به جانشین خود ناراضی بود.

    پیشنهاد بهبود معانی

    سوال‌های رایج handoff

    شکل جمع handoff چی میشه؟

    شکل جمع handoff در زبان انگلیسی handoffs است.

    ارجاع به لغت handoff

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «handoff» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/handoff

    لغات نزدیک handoff

    • - handmade
    • - handmaiden
    • - handoff
    • - handout
    • - handpick
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.