سومشخص مفرد:
harriesوجه وصفی حال:
harryingبهستوهآمده، آزرده، ملول
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a harried waiter who forgets your order
پیشخدمت ملولی که سفارش شما را فراموش میکند
He greets visitors with a kind but harried expression.
او به بازدیدکنندگان با حالتی گرم ولی آزرده سلام میدهد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «harried» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/harried