شکل جمع:
ifsاگر، چنانچه، آیا، خواه، چه، هرگاه، هر وقت، ای کاش، کاش، اگر، چنانچه، (مجازاً) شرط، حالت، فرض، تصور، بهفرض
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
If he comes, I'll talk to him.
اگر بیاید، با او حرف خواهم زد.
If I were you, I would not do that.
اگر به جای شما بودم، آن کار را نمیکردم.
Even if she was there, I didn't see her.
اگر هم آنجا بود، من او را ندیدم.
Ask Hassan if he knows Javad.
از حسن بپرس آیا جواد را میشناسد.
Well, if that isn't the limit!
خب دیگه چی!
If I had only known!
افسوس که نمیدانستم!، چه حیف شد!
a contract that is full of ifs
قراردادی که پر از شرط است
He talks loud as if I am deaf.
بلند حرف میزند، مثل اینکه من کرم.
مثل اینکه، که انگار، همچنانکه، که گویی
شرط و فرض، تردید و تأخیر، اگر و اماها
if a pig had wings it could fly
اگر را کاشتند سبز نشد
if it ain't broke, don't fix it
سری که درد نمیکند، دستمال نبند
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «if» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/if