صفت تفضیلی:
more impassableصفت عالی:
most impassableغیرقابل عبور، دشوارگذر، بیگدار، ناگذرا
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Heavy snow made the road impassable.
برف سنگین جاده را غیرقابلعبور کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «impassable» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/impassable