با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Insurmountable

ˌɪnsərˈmaʊnt̬əbl ˌɪnsəˈmaʊntəbl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more insurmountable
  • صفت عالی:

    most insurmountable

معنی و نمونه‌جمله

adjective
غیرقابل‌برتری، چیره‌نشدنی، غیرقابل‌عبور، برطرف‌نشدنی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- insurmountable barriers
- موانع برطرف‌نشدنی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد insurmountable

  1. adjective impossible
    Synonyms: forget it, hopeless, impassable, impregnable, inaccessible, indomitable, ineluctable, insuperable, invincible, not a prayer, no way, no-win, overwhelming, unbeatable, unconquerable, unmasterable
    Antonyms: attainable, beatable, defeatable, possible, surmountable

ارجاع به لغت insurmountable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «insurmountable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/insurmountable

لغات نزدیک insurmountable

پیشنهاد بهبود معانی