آخرین به‌روزرسانی:

Iris

ˈaɪrɪs ˈaɪərɪs

شکل جمع:

irises

توضیحات:

همچنین می‌توان از شکل جمع irides به‌ جای irises استفاده کرد.

معنی

noun

عنبیه، (گیاه‌شناسی) جنس زنبق و سوسن، رنگین‌کمان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد iris

  1. noun diaphragm consisting of thin overlapping plates that can be adjusted to change the diameter of a central opening
    Synonyms:
    iris diaphragm flag sword lily fleur-de-lis gladdon orris-root yellow-flag blue-flag Dutch iris bearded iris Siberian iris japanese iris Iris germanica (Latin)

ارجاع به لغت iris

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «iris» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/iris

لغات نزدیک iris

پیشنهاد بهبود معانی