با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Kerfuffle

kərˈfʌfl kərˈfʌfl kəˈfʌfl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun singular informal
    جنجال، شلوغ‌پلوغی، نابه‌سامانی، الم‌شنگه، هیاهو، شلوغی، جنجال
    • - The meeting ended in a kerfuffle when two coworkers started arguing over the project.
    • - وقتی دو همکار سر پروزه با هم مشاجره کردند، جلسه به الم‌شنگه ختم شد.
    • - The student's prank caused a kerfuffle in the school.
    • - شوخی دانش‌آموز باعث جنجال در مدرسه شد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد kerfuffle

  1. noun A disorderly outburst or tumult
    Synonyms: disturbance, hoo-hah, disruption, commotion, hoo-ha, flutter, hurly-burly, to-do

ارجاع به لغت kerfuffle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «kerfuffle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/kerfuffle

لغات نزدیک kerfuffle

پیشنهاد بهبود معانی