امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Kitchen Island

ˈkɪtʃn ˌaɪlənd ˈkɪtʃn ˌaɪlənd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    kitchen islands

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
جزیره‌ی آشپزخانه (نوعی کانتر که از هیچ سمتی به دیوار متصل نمی‌شود و به‌صورت شناور وسط آشپزخانه قرار می‌گیرد)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- We gathered around the kitchen island.
- دور جزیره‌ی آشپزخانه جمع شدیم.
- The kitchen island provides extra counter space in the middle of the kitchen.
- جزیره‌ی آشپزخانه فضای کانتر بیشتری را در وسط آشپزخانه فراهم می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت kitchen island

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «kitchen island» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/kitchen-island

لغات نزدیک kitchen island

پیشنهاد بهبود معانی