با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Kitchen Island

ˈkɪtʃn ˌaɪlənd ˈkɪtʃn ˌaɪlənd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    kitchen islands

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    جزیره‌ی آشپزخانه (نوعی کانتر که از هیچ سمتی به دیوار متصل نمی‌شود و به‌صورت شناور وسط آشپزخانه قرار می‌گیرد)
    • - We gathered around the kitchen island.
    • - دور جزیره‌ی آشپزخانه جمع شدیم.
    • - The kitchen island provides extra counter space in the middle of the kitchen.
    • - جزیره‌ی آشپزخانه فضای کانتر بیشتری را در وسط آشپزخانه فراهم می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت kitchen island

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «kitchen island» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/kitchen-island

لغات نزدیک kitchen island

پیشنهاد بهبود معانی