Measurably

ˈmeʒərəbli ˈmeʒrəbli
آخرین به‌روزرسانی:
  • Adverb
    به‌طور قابل اندازه‌گیری، به‌طور محسوس، به‌طور چشمگیر، به‌طور قابل توجه
    • - His life has improved measurably.
    • - زندگی‌اش به‌طور محسوسی بهبود یافته است.
    • - This year's sales are measurably better than last year's.
    • - میزان فروش امسال به‌طور قابل توجهی از فروش سال گذشته بهتر است.
پیشنهاد و بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

لغات هم‌خانواده measurably

لغات نزدیک measurably

پیشنهاد و بهبود معانی