آخرین به‌روزرسانی:

Necklace

ˈnekləs ˈnekləs

شکل جمع:

necklaces

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

گرد‌ن‌بند

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط

مشاهده

She lost her favorite necklace.

گردن‌بند مورد علاقه‌اش را گم کرد.

The necklace was passed down from generation to generation in her family.

این گردن‌بند در خانواده‌ی او از نسلی به نسل دیگر منتقل شد.

verb - transitive

با لاستیک سوزان کشتن (دور گردن)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

He necklaceed the traitor.

او خائن را با لاستیک سوزان کشت.

The gang members planned to necklace their enemies.

اعضای باند قصد داشتند دشمنان خود را با لاستیک سوزان بکشند.

noun

هر چیزی شبیه گردن‌بند

The necklace of islands stretched across the horizon.

گردن‌بند جزایر در سراسر افق کشیده شده بود.

The stars in the night sky formed a beautiful necklace of light.

ستارگان در آسمان شب گردن‌بند زیبایی از نور را تشکیل دادند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد necklace

  1. noun chain
    Synonyms:
    string strand beads jewelry locket pendant pearls choker carcanet riviere lavalliere

ارجاع به لغت necklace

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «necklace» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/necklace

لغات نزدیک necklace

پیشنهاد بهبود معانی