شکل جمع:
necklacesگردنبند
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
She lost her favorite necklace.
گردنبند مورد علاقهاش را گم کرد.
The necklace was passed down from generation to generation in her family.
این گردنبند در خانوادهی او از نسلی به نسل دیگر منتقل شد.
با لاستیک سوزان کشتن (دور گردن)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He necklaceed the traitor.
او خائن را با لاستیک سوزان کشت.
The gang members planned to necklace their enemies.
اعضای باند قصد داشتند دشمنان خود را با لاستیک سوزان بکشند.
هر چیزی شبیه گردنبند
The necklace of islands stretched across the horizon.
گردنبند جزایر در سراسر افق کشیده شده بود.
The stars in the night sky formed a beautiful necklace of light.
ستارگان در آسمان شب گردنبند زیبایی از نور را تشکیل دادند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «necklace» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/necklace