فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Obfuscation

ˌɑːbfəˈskeɪʃn̩ ˈɒbfʌskeɪʃn̩

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable

مبهم‌سازی، ایجاد ابهام، ابهام‌آفرینی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The lawyer's obfuscation of the evidence made it difficult for the jury to reach a verdict.

مبهم‌سازی مدارک توسط وکیل قضاوت را برای هیئت منصفه سخت کرد.

the company's obfuscation of their financial records

مبهم‌سازی صورت‌های مالی شرکت

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد obfuscation

  1. noun the activity of obscuring people's understanding, leaving them baffled or bewildered
    Synonyms:
    bewilderment bafflement puzzlement mystification bemusement befuddlement

ارجاع به لغت obfuscation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «obfuscation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/obfuscation

لغات نزدیک obfuscation

پیشنهاد بهبود معانی