مبهمسازی، ایجاد ابهام، ابهامآفرینی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The lawyer's obfuscation of the evidence made it difficult for the jury to reach a verdict.
مبهمسازی مدارک توسط وکیل قضاوت را برای هیئت منصفه سخت کرد.
the company's obfuscation of their financial records
مبهمسازی صورتهای مالی شرکت
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «obfuscation» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/obfuscation