گذشتهی ساده:
perjuredشکل سوم:
perjuredسومشخص مفرد:
perjuresوجه وصفی حال:
perjuringعهد شکستن، سوگند دروغ خوردن، گواهی دروغ دادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The witness perjured himself and was therefore imprisoned.
گواه شهادت دروغ داد و بههمینخاطر زندانی شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «perjure» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/perjure