فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Physician

fəˈzɪʃn fəˈzɪʃn

شکل جمع:

physicians

معنی و نمونه‌جمله

noun countable C1

پزشک

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

She believed that the best physician is indeed nature.

او معتقد بود که بهترین درمانگر همانا طبیعت است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد physician

  1. noun person trained in medical science
    Synonyms:
    doctor medic healer MD medical practitioner general practitioner specialist surgeon intern doc sawbones bones quack
    Antonyms:
    patient

Idioms

physician, heal thyself

اگر دکتری خودت را معالجه کن، قبل از عیب‌جویی از دیگران کاستی‌های خودت را برطرف کن

ارجاع به لغت physician

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «physician» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/physician

لغات نزدیک physician

پیشنهاد بهبود معانی