شکل جمع:
poniesپونی (اسب کوچک)
Ponies are usually good-natured and ideal for children.
پونیها معمولاً خوشخلقاند و برای کودکان ایدهآل هستند.
The children petted the friendly pony at the petting zoo.
بچهها پونی مهربان را در باغوحش نوازش کردند.
موی دماسبی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She pulled her hair into a tight pony and put on her cap.
موهایش را محکم دماسبی بست و کلاهش را گذاشت.
She always wears her hair in a pony.
او همیشه موهایش را دماسبی میبندد.
کوچک (کوچکتر از حد معمول)
The bar serves cocktails in ponies for tasting sessions.
در بار، کوکتلها را برای تست در لیوانهای کوچک سرو میکنند.
He ordered a pony of beer instead of a full pint.
او به جای لیوان کامل، لیوان کوچک آبجو سفارش داد.
a pony glass of beer
یک لیوان کوچک آبجو
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pony» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pony