فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Pony

ˈpoʊni ˈpəʊni

شکل جمع:

ponies

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C1

پونی (اسب کوچک)

Ponies are usually good-natured and ideal for children.

پونی‌ها معمولاً خوش‌خلق‌اند و برای کودکان ایده‌آل هستند.

The children petted the friendly pony at the petting zoo.

بچه‌ها پونی مهربان را در باغ‌وحش نوازش کردند.

noun countable

موی دم‌اسبی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

She pulled her hair into a tight pony and put on her cap.

موهایش را محکم دم‌اسبی بست و کلاهش را گذاشت.

She always wears her hair in a pony.

او همیشه موهایش را دم‌اسبی می‌بندد.

noun countable

کوچک (کوچک‌تر از حد معمول)

The bar serves cocktails in ponies for tasting sessions.

در بار، کوکتل‌ها را برای تست در لیوان‌های کوچک سرو می‌کنند.

He ordered a pony of beer instead of a full pint.

او به جای لیوان کامل، لیوان کوچک آب‌جو سفارش داد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a pony glass of beer

یک لیوان کوچک آبجو

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pony

  1. noun a small glass adequate to hold a single swallow of whiskey
    Synonyms:
    glass shot-glass jigger crib nag horse racehorse pinto bronco mustang cayuse trot indian pony shetland-pony welsh pony Galloway horse shelty Russian pony

ارجاع به لغت pony

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pony» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pony

لغات نزدیک pony

پیشنهاد بهبود معانی