وابسته به پس از مرگ، پس مرگی، انجام شده پس از مرگ
the body's post-mortem changes
دگرگونیهای بدن پس از مرگ
وابسته به کالبدشکافی (تشریح جسد برای کشف علت مرگ و غیره)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
(مخفف: post-mortem examination) کالبدشکافی
The post-mortem showed that the patient died of a heart attack.
کالبدشکافی نشان داد که بیمار در اثر حملهی قلبی مرده است.
(مجازی) بررسی دقیق هرچیز تازهپایانیافته، گذشته سنجی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «post-mortem» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/post-mortem