امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Rev

rev rev
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    revved
  • شکل سوم:

    revved
  • سوم‌شخص مفرد:

    revs
  • وجه وصفی حال:

    revving
  • شکل جمع:

    revs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb
دور موتور، گردش، تند گشتن، دور برداشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- to rev up production
- تولید را زیاد کردن
- The mechanic revved up the car engine.
- مکانیک موتور اتومبیل را تند به‌کار انداخت (گاز داد).
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rev

  1. verb Increase the number of rotations per minute
    Synonyms:
    rev-up
  1. noun Rate of revolution of a motor
    Synonyms:
    revolutions per minute rpm

ارجاع به لغت rev

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rev» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rev

لغات نزدیک rev

پیشنهاد بهبود معانی