Saltation

sælˈteɪʃən sælˈteɪʃən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
جست‌وخیز، رقص، جنبش ناگهانی، جهش ناگهانی، جهش خون شریان، پیشروی به‌تدریج

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد saltation

  1. noun a light, self-propelled movement upwards or forwards
    Synonyms:
    jump leap spring bounce bound leaping
  1. noun taking a series of rhythmical steps (and movements) in time to music
    Synonyms:
    dancing dance terpsichore

ارجاع به لغت saltation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «saltation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/saltation

لغات نزدیک saltation

پیشنهاد بهبود معانی