امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Shaver

ˈʃeɪvər ˈʃeɪvə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
ماشین اصلاح

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- I need to buy a new shaver for my husband.
- باید ماشین اصلاح جدیدی برای شوهرم بخرم.
- The shaver left my skin feeling smooth and clean.
- ماشین اصلاح باعث شد پوست من صاف و تمیز شود.
noun countable informal
انگلیسی بریتانیایی قدیمی پسر بچه، مرد جوان
- The shaver ran around the park.
- پسر بچه دور پارک دوید.
- The shaver looked at his older brother.
- مرد جوان به برادر بزرگ‌تر خود نگاه کرد.
noun countable
سلمانی
- The shaver cut himself while shaving.
- سلمانی خود را در حین اصلاح برید.
- The shaver applied shaving cream to his face before starting.
- سلمانی قبل از شروع کار، کرم اصلاح را به صورت او زد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shaver

  1. noun A razor powered by an electric motor
    Synonyms: electric shaver, electric razor
  2. noun A young person of either sex
    Synonyms: child, kid, youngster, minor, nipper, small-fry, tiddler, tike, tyke, fry, nestling

ارجاع به لغت shaver

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shaver» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shaver

لغات نزدیک shaver

پیشنهاد بهبود معانی